Ahmadinejad is not Iran's President - احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست - Ahmadinejad n'est pas le Président de l'Iran - Ahmadinejad is niet de president van Iran - Ahmadinedschad ist nicht der iranische Präsident - Ahmadinejad non è il Presidente dell'Iran - Ахмадинежад не президент Ирана - وأحمدي نجاد ليس الرئيس الايراني - 内贾德不是伊朗总统 - अहमदीनेजाद ने ईरान के राष्ट्रपति नहीं है - אחמדינג 'אד הוא לא נשיא איראן - Ahmadinejad bukan Presiden Iran - アハマディネジャドイラン大統領されていません - Ahmadinejad ไม่อิหร่านของประธานาธิบดี - Ахмадінежад не президент Ірану - 아마 디 네 자드이란 대통령이되지 않습니다 - Ahmedinejad İran Cumhurbaşkanı değildir - Ahmadinejad is nie Iran se president - Ахмадинеджад не е Иранският президент - Ahmadinejad ay hindi Iran's Pangulo - Ahmedinedžad nije Iran's President - Ahmadinejad ei ole Iranin presidentin - Ahmadineyad non é o presidente do Irán

جوانمردی سیدحسن را به سهو یا به جهل، "جوانی" خواندید اما چه بسا جوانان با شرف و غیرت که به پیران گم کرده راه خیره‏سر، درس‏ها داده‏اند، که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید! برادر! امروز که قلم را شمشیر کرده‏اید و به فرمان دیگری از چپ و راست حرمت و زندگی دیگران را به تاراج می‏برید، بر بالای کدام قله از دانش و تجربه احساس سروری می‏کنید؟
برادر بهداد، امروز تحلیلی متفرعنانه به قلم شما در پایگاه اینترنتی ایرنا دیدم که در فضای "خود خدا پنداری" سپهر سیاست ایرنا چندان تعجبم را بر نی‏انگیخت. اما به عنوان یک ایرنایی، بر خود فرض دانستم که در پاسخ به حضور زنده و آگاهانه سیدحسن خمینی، در عرصه جدال حق و باطل در ایران، دینی هر چند کوچک ادا کنم.
از مکتب حسین آموخته‏ایم که در عرصه جدال حق و باطل، چه بر شراب نشسته باشی و چه به نماز، هر دو یکی است و در صحنه سیاست امروز ایران، سیدحسن خمینی نه از جایگاه وابستگی نسبی او، که از همین جایگاه قابل احترام است و عزیز ملت. آری، این روزها بازار خود خداپنداری داغ است اما برادر! خود را در چه جایگاهی می‏بینید که برای سیدحسن "امتیازی خاص" قائل می‏شوید و اساسا مگر شما از صنف شرطه و پاسبانید که برای دیگراان "قاعده" و "استثنا" وضع می‏کنید؟ چگونه است که مرجع "معیار حال فعلی افراد" و "میزان رای ملت" را در قالب‏های مفهومی و ایدئولوژیک همراهان کودتای 22 خرداد ارزیابی می‏کنید و علیه معترضان به تقلب شاهد می‏گیرید!
بر اساس کدام معیار قانونی و شرعی و با چه اندوخته‏ای از فقه و حقوق، حکم می‏کنید که "در صورت غفلت، یا کژتابی افراد مورد احترام، نسبت به آرمان‏های اصیل انقلاب و نظام، نمی‏توان حرمت آن‏ها را ... پاس داشت". مگر حرمت را به انسان، شما و ارابابانتان ارزانی کرده‏اید که اکنون تهدید به ستاندن آن می‏کنید؟
گفته اید: "سید حسن خمینی، یکی از فرزندان مرحوم سیداحمد خمینی است که به علت شرایط سنی، حوادث انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و تحولات سیاسی، سال‏های پس از آن را عمدتا از رهگذر مطالعه و شنیده‏ها درک کرده و ممکن است در فرآیند ارائه اخبار یا تحلیل به ایشان قصور یا شیطنتی از سوی عناصر جاهل یا نفوذی صورت گرفته باشد ..."
ای وای برادر دانشگاه رفته من! این چه گردابی از جهالت است که شما و اربابانتان را به تسخیر در آورده است، که دانش و تجربه دیگران را همچون خود، از سنخ تحلیل‏های بولتنی و معوج یک عده خشک مغز متعصب ناشی می‏دانید و مطالعات و غور مستقل دیگران را ناکافی و مستوجب "لغزش" می‏دانید؟
برادر بهداد، اگرچه "سید حسن" را به دلیل نشست و برخاست با عزیز ملت "محمد خاتمی" و انسان با شرف "موسوی خوئینی‏ها"، "قابل ملامت" ندانستید، اما استناد به لاطائلات مشتی ناتوان ذهنی که از درک مفاهیم چشم‏اندازهای حزبی عاجزند و آن‏ها را سندی بر خیانت این عزیزان در دادگاه‏های رسوا مدعی‏اند، با چه استدلالی روا می‏دانید؟ هنوز که این لاطائلات در محکمه تفتیش عقیده، مورد قبول قرار نگرفته است که جناب‏عالی از آن‏ها سندی عالمانه برای خدشه به آبروی افراد می‏سازید و عالمانه و متفرعنانه از آن تحلیل رسانه‏ای استخراج می‏کنید!
اما برادر بهداد گوشه تحلیل شما بسیار باز است و خشم و نفرت از لابلای آن تراوش می‏کند! آنجا که انتظارتان از سیدحسن برای موضع گیری علیه میرحسین موسوی بر آورده نشد و نه این، بلکه مشی سیدحسن که مردانه در اردوگاه ملت بر حضور سید وارسته، محمد خاتمی پافشاری کرد، به مذاق شما و ارابابانتان خوش نیامد.
راستی برادر که بر جایگاه رسانه‏ای تکیه زده‏اید که شهیدانی در آن، جان بر سر قلم گذاشتند! در تحلیل خود به معیار "ملاک حال فعلی افراد" اشاره کردید و در فرازی به نقل از سیداحمد خمینی، معیاری دیگر را شاهد گرفته‏اید که "هر کس ادعا کند خط امامی است، اما از آیت‏الله خامنه‏ای پیروی نکند، دروغ می‏گوید". آیا این دو معیار متناقض در چند سطر تحلیل، نشان از آماده نبودن وجود مبارک حضرت‏عالی در عرصه نقد و رسانه ندارد؟ واقعا از 13 مرجع تقلید مجتهد امروز کشور ما کدامیک به راستی باور دارند که حال امروز رهبری همان حال قبل از انتخابات است؟
برادر بهداد! بنده حاضر نیستم منافقانه سیدحسن خمینی را به واسطه وابستگی خونی‏اش تکریم کنم، چرا که او را به دلیل نرفتن زیر بار نامردی و نامردمی و ایستادگی در اردوی ملت عزیز می‏دارم. اما جناب‏عالی با کدام سابقه تحصیلی و مدرک علمی او را از حیث شرایط عمومی نظیرسوابق مبارزاتی، علم، مدیریت و امثال آن دارای ویژگی ممتازی نمی‏دانید؟ سوابق مبارزاتی شما چقدر است؟ تحصیلات و علم شما چه میزانی است؟ مگر نه اینکه ثمره مدیریت یک ساله شما و دوستانتان بر ایرنای 70 ساله، بی اعتباریی است که شاید صد سال دیگر نیز پاک نشود؟
جناب‏عالی به عنوان یک انسان رسانه‏ای تا چه میزان تلاش کردید تا درک درستی از تحولات امروز جامعه ایران، که نقطه عطف تاریخ آیندگان ماست به دست آورید، تا مجبور نباشید آگاهی‏های زمانه خود را هم از تحلیل‏های پادگانی عده‏ای چکمه پوش اخذ کنید؟ تا فردا نزد فرزندانتان خجل از کردار و اعمال خود در این نقطه عطف نباشید؟
جوانمردی سیدحسن را به سهو یا جهل، "جوانی" خواندید اما چه بسا جوانانی با شرف و غیرت که به پیران گم کرده راه خیره‏سر، درس‏ها داده‏اند که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید! برادر! امروز که قلم را شمشیر کرده‏اید و به فرمان دیگری از چپ و راست حرمت و زندگی دیگران را به تاراج می‏برید، بر بالای کدام قله از دانش و تجربه احساس سروری می‏کنید؟ مگر نه اینکه تمامی تجربه شما و دولت متقلب، در ایرنا و ایران، بی‏اعتباری بنیانی 70 ساله است و رسوایی و قرار گرفتن در آخرین پله همه چیز در مقایسه با کشورهای جهان؟
امروز که هجمه جسارت تا آستان بیت بنیان‏گذار این بنا برده‏اید، هشدار! که شما و دولت بر آمده از کودتا، بر گرده و اعتبار دولت و ایرنایی فرمانروایی می‏کنید و تیغ بر سیمای ملت می‏کشید، که اعتبارش را چون محمد‏خاتمی‏ها‏ و دردمندان قلم به دست، به شما ارزانی داشتند. ولی این مرکب به ظاهر راهوار امروز، خیزی تا در کاهدان دارد و از آن همه اعتبار، چیزی نمانده است و عنقریب با سر، نگون خواهید شد.
برگرفته از: وبلاگ ایرنای ما

0 نظرات:

ارسال یک نظر

سایر اخبار را در اینجا بخوانید